• امروز : سه شنبه - ۱۸ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 7 May - 2024

::: آخرین مطالب

بازگشت به انتها از ازل تا ابد مروری کوتاه بر وقایع ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش درنگی بر حق حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی پیشینه تاریخی رادیو در تهران سینما صنعتی زندگی و مرگ افشار طوس پارسه بازشناسی نمادهای انسانی نوروز سیمای جهانی نوروز ایرانی نمادشناسی سفره هفت‌ سین و نوروز نوروز، جشنِ رستاخیز نظام اسطوره‌ای نوروز جشن آتش‌ افروزان حواس پرتی درس گفتار سینما و سینماداری در خیابان لاله‌زار کلیمیان ایران مشروطه ایرانی تکیه دولت، آغاز تا سرانجام تکیه دولت دفتر شناخت محله اودلاجان دفتر راهنمای تخصصی خانه موزه مقدم شناخت‌نامه | میرزاده عشقی درس گفتار کوچه اتابک دفتر راهنمای تخصصی موزه ایران باستان درس گفتار کوچه دندانساز درس گفتار باغ علاءالدوله جمع‌خوانی درباره تهران درس‌ گفتار کوچه پشت شهرداری درس گفتار باغ لاله‌زار سفرنامه مصور ناصرالدین شاه به فرنگ ایران و ظرفیت پنهان گردشگری شیعه اصول رهبری استراتژیک همچنان نیازمند گفتگو هستیم مروری کوتاه بر وقایع ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ پرونده ویژه «خیر قرآنی» را در فصلنامه آوای خیر ماندگار بخوانید چهار عنوان کتاب با موضوع تاریخ تهران منتشر شد تهران چیست و تهرانی کیست؟ روی خط تردید مهاجرت، عامل بقا و زوال تهران است نشست تخصصی شناخت باغ لاله‌زار برگزار شد. خانه ارغوان ارگ کریم‌خان زند سیمای معماری شهری تهران قطار مرگ فرهنگ و هنر، دید دنیا را به ما عوض می کند ارگ تبریز آیین اختتامیه هفتمین جایزه تهران برگزار شد

11
Come to me , turn to me

بانو

  • کد خبر : 701
  • 16 اسفند 1400 - 17:48
بانو
شعری از مرتضی رحیم نواز

بانو
تو زیبایی
زیبا
که هر روز خورشید طلوع می‌ کند
برای دیدنت

شب به کناری می‌ رود
با چادر سیاهت
و روز می‌ شود
آن روسریِ آبی

پشت پنجره یک اتفاق تازه می‌ افتد
من فکر می‌ کنم کسی
در آخرین سطر شعری که خواهم گفت
می‌ میرد

بیم دارم مادرم باشد
وقتی که می‌ فهمد نمی‌ آیی

از شعر می‌ ترسم
از شعر وقتی که خونش در رگ زن بند می‌ آید

زن در کنار ساعتِ پنج ایستاده
زن خسته دارد تکه‌ تکه می‌ شود
در ازدحام بوق ماشین‌ ها

دارم دوباره روی خودم پرت می‌ شوم
دارم دوباره مثل مادرم از یاد می روم
دارد دوباره مثل کوچه دلم تنگ می شود
این کوچه با تمام نفس های من بد است
این کوچه بر سر من داد می زند
این کوچه …

بیچاره شعر
بیچاره شعر خسته می شود
از بس که روی سطر اول آن مکث می کنم

لینک کوتاه : https://rahimnavaz.com/?p=701
  • 758 بازدید

برچسب ها

پیشنهادهای مرتبط

16اسفند
طعم اسید
برای خواهران غمگینم در اصفهان

طعم اسید

16اسفند
طعم نگاهت