به مادرم گفتند
مرتضی دلش تنگ است
چای دم می کرد مادر
خسته بود او انگار
از میهمانی دیشب
دروغ می گویند مادر
خنده ام نمی گیرد
بر لبان او لبخند
کاشکی دوباره جان گیرد
در کنار ظرفشویی
یک سبد سیب سرخ مانده از دیشب
مرتضی دلش تنگ است؟؟؟
وای!
مادرم امشب