در بهمن ماه ۱۳۳۹، مجمع صنفی معلمان با طرح درخواست اضافه حقوق فرهنگیان در لایحه بودجه سال ۱۳۴۰، مطالبه جدی تدوین و تصویب این لایحه را در دستور کار خود قرار داد. محمد درخشش که در جریان تصویب طرح قرارداد کنسرسیوم نفتی در مجلس به عنوان یکی از مهمترین مخالفان قرارداد سخنرانی کرده بود. بعدها با تاسیس باشگاه مهرگان و تمرکز بر حقوق صنفی معلمان، یکی از مهمترین تشکلهای صنفی ایران را پس از کودتای ۲۸ مرداد تاسیس کرد. تشکلی که در گزارش رسمی ۲۴ ژوئن ۱۹۶۴ (سوم تیر ۱۳۴۳) سفارت آمریکا به وزارت خارجه این کشور، از آن به عنوان مهمترین سازمان سیاسی وقت ایران که در برابر دولت به ابراز مخالفت میپردازد؛ نام برده شده است. البته باشگاه مهرگان و تشکل صنفی معلمان، پیش از این گزارش و پس از التهابات خرداد ۱۳۴۲ به دستور اسدالله علم به تعطیلی کشانده شد و برای همیشه از فعالیت باز ماند. دولت در توجیه این تصمیم اعلام کرد که محمد درخشش در باشگاه مهرگان در حال برنامهریزی برای استفاده از معلمان برای مخالفت سازمان یافته با حکومت است.
طبق گزارش سفارت آمریکا، درخشش پس از تعطیلی باشگاه و جلوگیری از فعالیت مجمع صنفی معلمان، فعالیت خود را گسترش داده و به سازماندهی گروههای ناراضی اجتماعی از طبقه متوسط شهری پرداخت.
محمد درخشش نقش مهمی در مطالبات صنفی معلمان در اواخر دهه سی بر عهده داشت. از او به عنوان عامل سقوط دولت اول جعفر شریف امامی نام میبرند.
محمد درخشش در سال ۱۲۹۴ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدارس فارابی و دبیرستان علمیه به پایان رساند و سپس به دانشسرای عالی رفت و موفق به دریافت مدرک لیسانس خود در سال ۱۳۱۷ در رشته تاریخ و جغرافیا شد. او در سال ۱۳۱۹ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و مدتی به عنوان معلم در تهران مشغول تدریس شد. مدتی هم به عنوان بازرس و رئیس اداره اعزام محصل به کار پرداخت[۱].
از دانشآموختههای دانشسرای عالی بود و بعدها به عضویت جامعه لیسانسیههای دانشسرای عالی درآمد و توانست به عنوان یکی از اعضاء هیئت مدیره جامعه انتخاب شود. ماجرا از این قرار بود که گروهی از دانشجویان دانشسرا در اعتراض به قانون الزام اشتغال به شغل معلمی دست به اعتصاب زدند. درخواست آنها این بود که پس از فارغ التحصیلی این آزادی عمل را داشته باشند که در هر شغلی که مایل هستند به فعالیت بپردازند و اجباری به پذیرش شغل معلمی نداشته باشند. اعتصاب آنها با دخالت ژاندارمری شکسته شد و تعدادی از دانشجویان و از جمله محمد درخشش بازداشت شدند که با وساطت رئیس و چند تن از اساتید دانشسرا، از جمله عیسی صدیق اعلم، دکتر رضازاده شفق و دکتر علیاکبر سیاسی خیلی زود آزاد شده و به دانشسرا بازگشتند.
شکست اعتصاب باعث شد تا محمد درخشش و همفکرانش به این فکر بیافتند که با تجمیع نیرو در انتخابات هیئت مدیره جامعه لیسانسیههای دانشسرا پیروز شده و به عنوان یک نهاد حقوقی به طرح مطالبه خود بپردازند. بدین ترتیب محمد درخشش در سال ۱۳۲۵ به همراه هفت تن دیگر از فارغ التحصیلان دانشسرا موفق میشود با جلب حمایت همدورهایهای خود به هیئت مدیره جامعه راه پیدا کرده و با شکست اساتید خود در انتخابات، به عنوان رئیس جامعه عهدهدار امور بشود.
نخستین اقدام مهم هیئت مدیره جدید طرح احیای حق لیسانس فارغالتحصیلان جامعه بود. دولت طی قانونی در ابتدای فعالیت دانشسرا مصوب کرد که به هر فرد لیسانسیه مبلغ یکصد تومان پرداخت ماهیانه انجام بگیرد. این مستمری به مرور و با افزایش تعداد لیسانسیهها کاهش یافت و به تدریج پرداخت آن جز برای تعدادی از نسل اولیهای دانشسرا، متوقف ماند. درخشش و دیگر اعضاء جوان هیئت مدیره جامعه لیسانسیهها برای از سرگیری پرداخت این مستمری با دولت وارد مذاکره شدند و از جمله به دیدار دکتر علی شایگان، وزیر وقت فرهنگ در کابینه احمد قوام رفتند. شایگان با طرح کسری شدید بودجه به درخواست پاسخ منفی داد. جامعه برای پیگیری حقوق خود اعلام اعتصاب عمومی کرد و در کمال ناباوری با استقبال بسیار زیادی مواجه شد. معلمان مدارس متوسطه تهران در محل سالن اجتماعات دانشسرای عالی تجمع کرده و مدارس را تعطیل کردند. در شهرستانها هم به همین منوال دبیرستانها تعطیل شد. دولت چارهای جز پذیرش خواسته جامعه نداشت و به ناچار به آن تن داد. اگرچه تعدادی از رهبران اعتصاب و از جمله محمد درخشش به صورت غیررسمی از تدریس بازماندند و حکم استخدامشان به تعلیق درآمد[۲]. با این وجود این اعتصاب سرآغاز جنبش صنفی معلمان ایران شد و به دنبال خود وقایعی را رقم زد که شرح آن در ادامه خواهد آمد.
پس از موفقیت جامعه لیسانسیههای دانشسرای عالی، آموزگاران مدارس ابتدایی که در جامعه فارغالتحصیلان دانشسرای مقدماتی عضویت داشتند، به عضویت جامعه لیسانسیهها درآمدند و ائتلافی را تشکیل دادند که سنگ بنای جامعه معلمان ایران شد. به تدریج اساتید دانشگاهی و حتی کارمندان وزارت فرهنگ نیز به عضویت این تشکل صنفی درآمده و آن را به یکی از مهمترین انجمنهای صنفی کشور تبدیل کردند.
جدا از فعالیتهای صنفی مرتبط با معلمان، حیات سیاسی محمد درخشش با انتخاب او در مجلس هجدهم شورای ملی در زمستان ۱۳۳۲ آغاز و تا اوایل دهه چهل ادامه یافت. در این مدت او ضمن ریاست انجمن صنفی معلمان کشور، نمایندگی مجلس و وزارت فرهنگ در کابینه علی امینی را نیز تجربه کرد و سپس با روی کار آمدن دوالت اسدالله علم، فعالیت سیاسی او نیز رو به افول گذاشت و دیگر نتوانست نقش تاثیرگذار خود را در مناسبات سیاسی کشور تکرار کند و به ناچار و پس از آنکه امنیت خود را در خطر دید ابتدا راهی فرانسه و سپس عازم آمریکا شد و تا پایان عمر خود در ۱۲ خرداد ۱۳۸۴ در ایالت مریلند به زندگی در سایه ادامه داد.
بررسی زندگی سیاسی محمد درخشش چندان مقصود این مقاله نیست و در فرصتی دیگر به آن خواهم پرداخت. در این میان تنها به آن بخش از فعالیتهای سیاسی او توجه میکنم که نقش تاثیرگذاری در وقایع اردیبهشت ۱۳۴۰ دارد و یا متاثر از آن است.
پیش از آنکه به موضوع فعالیتهای صنفی معلمان بپردازم. لازم است مختصری درباره باشگاه مهرگان توضیح داده شود. زیرا نقش کلیدی و بنیادی این باشگاه به عنوان مرکز تحولات صنفی معلمان در دهه ۳۰ و اوایل ۴۰، بیش از هر کانون سیاسی دیگری در آن سالها مهم و قابل بررسی است.
باشگاه مهرگان در خیابان لالهزار نو، از بدو تاسیس خود در سال ۱۳۲۱، مجموعهای فرهنگی بود که در آن سلسله نشستهایی درباره مسائل مختلف ادبی و تاریخی برگزار میشد. مدیر و موسس این باشگاه فرهنگی محمد درخشش بود که همزمان با فعالیت باشگاه، روزنامه مهرگان را نیز منتشر میکرد. این نشریه که بر خلاف عنوانش به صورت هفتگی منتشر میشد، یکی از مهمترین نشریات صنفی ایران و ارگان جامعه معلمین کشور به شمار میآمد و افراد برجستهای چون عبدالحسین زرینکوب، علیاصغر حاج سیدجوادی، جلال آل احمد، خلیل ملکی و سعید نفیسی در آن فعالیت کرده و مطلب مینوشتند.
حزب توده که مهمترین تشکل سیاسی ایران در دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ بود، در ابتدای شکلگیری جامعه معلمان تلاش بسیاری کرد تا از عضویت معلمان تودهای در این تشکل جلوگیری به عمل آورد. اما چندان موفقیتی به دست نیاورد و به همین دلیل با تغییر تاکتیک به تشکیل ائتلافی میان باشگاه معلمان تودهای و جامعه معلمان پرداخت که در نتیجه آن مقرر شد تا یکی از اعضاء هیئت مدیره جامعه از حزب توده انتخاب شود.
رابطه حزب توده و جامعه معلمان ایران تا وقایع ملی شدن نفت ادامه پیدا کرد. در جریان ملی شدن نفت، حزب توده تلاش گسترده ای انجام داد تا فرایند ملی شدن به نفت جنوب محدود شده و نفت شمال از این قاعده مستثنی باشد. اتخاذ این سیاست بین جامعه معلمان و حزب توده فاصله انداخت و برای همیشه مسیر آنها را از یکدیگر جدا ساخت. پیش از ماجرای ملی شدن نفت نیز رابطه جامعه و حزب توده به دلیل موضعگیری متفاوت در جریان غائله آذربایجان و فعالیت حزب توده برای عضوگیری از میان معلمان به پائین ترین سطح خود رسیده بود. اما به صورت رسمی پایان همکاری حزب توده و جامعه معلمان ایران را باید به مبارزات مبارزات ملی شدن صنعت نفت نسبت داد.
پس از انشعاب خلیل ملکی از حزب توده، گروهی از همفکران او و از جمله جلال آل احمد، سیمین دانشور، ابوالقاسم قندهاریان، ضیاء موجدی و … ارتباط نزدیکی با جامعه برقرار کردند و در هفته نامه مهرگان که به عنوان ارگان جامعه منتشر میشد، به صورت مستمر به فعالیت پرداختند.
حزب توده پس از آنکه نتوانست ارتباط ساختاری خود را با جامعه برقرار کند، تصمیم گرفت با طرح ادعای فساد مالی به وسیله اعضایی که به عضویت جامعه درآمده بودند، انتخابات زودهنگام برقرار کرده و با بسیج تمام نیروهای خود، هیئت مدیره جامعه را در اختیار بگیرد. این روند هم به شکست انجامید و با میانداری جلال آل احمد، ماجرای انتخابات زودهنگام با شکست مواجه شد و حزب توده در انجام مقصود خود ناکام ماند.
موفقیت درخشش و دوستانش در اجرای مجدد مصوبه دولت که به طرح صدتومانی معروف شده بود، اهمیت کار صنفی را بیش از گذشته روشن ساخت. از این رو جامعه معلمان ایران برای آزادی عمل بیشتر تصمیم گرفت محل ستادی خود را از دانشسرای عالی به باشگاه مهرگان در خیابان لالهزار نو انتقال دهد. در این مکان نام جامعه نیز به مجمع صنفی معلمان تغییر یافت. همچنین محمد درخشش با انتشار دو هفته نامهای تحت عنوان مهرگان، تلاش کرد تا ارگان مناسبی برای مطالبات فرهنگیان تدارک ببیند.
مطالبه مهم دیگر مجمع صنفی معلمان، افزایش حقوق عمومی آموزگاران در بودجه سال ۱۳۴۰ بود. هیئت مدیریه مجمع تصمیم گرفت تا ضمن آمادگی برای اعلام اعتصاب سراسری معلمان، با وزارت فرهنگ و دولت شریف امامی به مذاکره پرداخته، لایحه تصحیح حقوق و مزایای شغلی معلمان را از طریق دولت در مجلس شورای ملی به تصویب برساند.
تجربههای گذشته بیانگر آن بود که حکومت با شدت عمل به سرکوب اعتراض خواهد پرداخت. از این رو به پیشنهاد محمد درخشش اینگونه تصمیم گرفته شد که رهبری اعتصاب بر عهده یک نفر باشد و پس از آغاز جز درخشش هیچ فرد دیگری دستور پایان آن را صادر نکند. همچنین مذاکره با نمایندگان دولت یا مجلس جز با حضور درخشش امکانپذیر نباشد. این سیاست از آنرو اتخاذ شد که حکومت در وهله نخست بهانهای برای دستگیری عمومی رهبران اعتصاب در تهران و شهرستانها نداشته باشد و صرفا تمرکز خود را بر روی یک نفر بگذارد و از سوی دیگر نتواند با نفوذ میان معلمان یا رهبران اعتصاب، روند آن را متوقف یا منحرف کند. تمهید دیگری که منجر به اتخاذ چنین تصمیم شد، هراسی بود که مجمع از تشکل تازه تاسیسی داشت که دولت به عنوان آلترناتیو در تشکیل آن سهیم بود. مواضع این تشکل که عنوان دولتی جامعه معلمین ایران را داشت، همواره در نقطه مقابل مجمع قرار داشت و لذا میتوانست با شعار دفاع از حقوق معلمین ابتکار عمل را به دست بگیرد.
در چنین شرایطی مذاکره با دولت شریف امامی آغاز شد. دولت با طرح بهانه کمبود بودجه پذیرفت تا با اصلاحاتی، دریافتی معلمان را بهبود بخشیده و به طور میانگین حقوق فهرستی از آنها را به حداقل ۲۰۰ تا ۲۵۰ تومان در ماه افزایش دهد. این راهکار مورد پذیرش جامعه معلمین قرار نگرفت و اعلام کردند که در صورت به بنبست رسیدن مذاکرات، اعتصاب سراسری معلمین آغاز و تا حصول نتیجه ادامه خواهد یافت.
شهربانی در یک تمهید پیشگیرانه اقدام به دستگیری محمد درخشش کرد و پرونده او را با اتهام قیام علیه امنیت عمومی به دادگاه نظامی سپرد تا به ظن خود از وقوع یک اعتصاب سراسری جلوگیری به عمل آورد. درخشش شبانه راهی زندان قزل قلعه شد و تحت بازجویی قرار گرفت. راهکار مجمع معلمین در محدود کردن رهبران تصمیمگیر به شخص درخشش کارآمد بود و مانع از دستگیری گسترده دیگر اعضاء ستاد مرکزی اعتصاب شد. دولت نیز میدانست کنترل اوضاع تنها در اختیار درخشش است و لذا تمرکز خود را معطوف سایر اعضاء مجمع نکرد. با این وجود دستگیری درخشش مطابق پیش بینی دولت نه تنها تاثیری در جلوگیری از اعتصاب نداشت، بلکه در نقطه مقابل فرایند آن را با سرعت بیشتری مواجه ساخت.
مجمع برای نشان دادن قدرت بسیج نیروهای خود پیش از آغاز رسمی اعتصاب دو برنامه نمایشی اجرا کرد. نخست به تمام اعضاء خود اعلام کرد که به میزان یک روز از حقوق خود را از بانک برداشت کرده و آن را به حساب شخصی خود واریز کنند. ازدحام معلمین برای اجرای این برنامه به قدری بالا بود که عملا شبکه بانکی کشور در تهران و شهرستانها مختل شد و بسیاری از شعب به تعطیلی کشیده شدند.
راهکار دوم برگزاری کلاسهای سکوت بود. در این برنامه نیز مجمع موفق عمل کرد و دانش آموزان و معلمان در سراسر مدارس کشور یک روز کامل کاری را در سکوت گذراندند. رژیم از مانور قدرت مجمع هراسان شد و تصمیم گرفت اوضاع را طی مذاکره با محمد درخشش به کنترل خود درآورد. روزنامههای اطلاعات و کیهان به دستور دولت دست به کار شدند و با کوچک شمردن اعتراض همراه با سکوت معلمان، به تقبیح آن پرداختند. مجمع طی اطلاعیهای تصمیم خود را مبنی بر تحریم روزنامه اطلاعات به اعضاء خود ابلاغ کرد و روز بعد از آن فروش روزنامه با افت بسیار شدیدی مواجه شد. نه تنها معلمان، بلکه عموم جامعه اعم از تجار، مذهبیون و کارکنان دولت نیز به این برنامه پیوسته و روزنامه پرفروش اطلاعات در سراسر کشور با شکست عظیمی در کیوسکها مواجه شد. این ماجرا سه روز ادامه پیدا کرد و روزنامه را تا مرز ورشکستگی پیش برد. عباس مسعودی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات طی تماسی با مجمع، ضمن عذرخواهی رسمی، خبر از اخراج نویسندهای را داد که مطلب مزبور را نوشته بود.
با وجود این اقدامات، درخشش همچنان در زندان قزل قلعه بود. لذا مجمع به صورت غیر رسمی از اعضاء خود خواست در باشگاه مهرگان دست به تحصن بزنند. به مرور جمعیت حاضر در باشگاه و پیرامون آن افزایش یافت و طبق برخی منابع به بیش از ۵۰۰ هزار نفر رسید. بسیاری از این افراد معلم نبودند و این میتوانست زنگ خطری برای رژیم باشد. محمدرضا پهلوی ضمن دستور آزادی درخشش از زندان، در پیامی از او خواسته بود تا به این غائله پایان بدهد. جمعیت متحصن به خیابانهای اسلامبول، نادری (جمهوری اسلامی) و شاهآباد (جمهوری اسلامی) و سه راه شاه (سه راه جمهوری اسلامی) رسیده بودند و عبور و مرور در این خیابانها را مختل کرده بودند. یک روز بعد از این تحصن، اعتراض عمومی معلمین به تجمع دیگری در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۴۰، مقابل مجلس شورای ملی در میدان بهارستان منجر شد.
[۱] شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران | باقر عاقلی | نشر علم با همکاری نشر گفتار | جلد ۲ | صفحه ۶۶۹
[۲] حکم تعلیق معلمان معترض خیلی زود ملغی شد. جامعه معلمین از وزیر فرهنگ خواست تا با حضور در سالن اجتماعات دانشسرای عالی از تصمیم خود مبنی بر تعلیق گروهی از معلمان معذرت خواهی کند. کاری که دکتر علی شایگان با اکره پذیرفت و به انجام رساند تا مانع اعتصاب سراسری دیگری شود.