• امروز : پنج شنبه - ۱ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024

::: آخرین مطالب

در ستایش یک انتخاب احمد دهقان آرامگاه فردوسی بازگشت به انتها از ازل تا ابد مروری کوتاه بر وقایع ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش درنگی بر حق حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی پیشینه تاریخی رادیو در تهران سینما صنعتی زندگی و مرگ افشار طوس پارسه بازشناسی نمادهای انسانی نوروز سیمای جهانی نوروز ایرانی نمادشناسی سفره هفت‌ سین و نوروز نوروز، جشنِ رستاخیز نظام اسطوره‌ای نوروز جشن آتش‌ افروزان درس‌ گفتار تئاتر شهر و عناصر پیرامونی حواس پرتی درس گفتار سینما و سینماداری در خیابان لاله‌زار کلیمیان ایران مشروطه ایرانی تکیه دولت، آغاز تا سرانجام تکیه دولت دفتر شناخت محله اودلاجان دفتر راهنمای تخصصی خانه موزه مقدم شناخت‌نامه | میرزاده عشقی درس گفتار کوچه اتابک دفتر راهنمای تخصصی موزه ایران باستان درس گفتار کوچه دندانساز درس گفتار باغ علاءالدوله جمع‌خوانی درباره تهران درس‌ گفتار کوچه پشت شهرداری درس گفتار باغ لاله‌زار سفرنامه مصور ناصرالدین شاه به فرنگ ایران و ظرفیت پنهان گردشگری شیعه اصول رهبری استراتژیک همچنان نیازمند گفتگو هستیم مروری کوتاه بر وقایع ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ پرونده ویژه «خیر قرآنی» را در فصلنامه آوای خیر ماندگار بخوانید چهار عنوان کتاب با موضوع تاریخ تهران منتشر شد تهران چیست و تهرانی کیست؟ روی خط تردید مهاجرت، عامل بقا و زوال تهران است نشست تخصصی شناخت باغ لاله‌زار برگزار شد. خانه ارغوان ارگ کریم‌خان زند سیمای معماری شهری تهران

17

چاهِ ویلِ خشونت‎های خاموش خانگی

  • کد خبر : 838
  • 07 فروردین 1401 - 8:26
چاهِ ویلِ خشونت‎های خاموش خانگی
در یک معنای عمومی خشونت علیه زنان، نوعی تبعیض جنسیتی است که یک جامعه اعم از فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به آن تن داده و آن را در سطوح مختلف جسمی، جنسی و روانی اعمال میکند. برخی از این انواع خشونت ریشه فرهنگی و برخی دیگر خاستگاه مذهبی و قومیتی دارند.

خشونت از جمله مفاهیمی است که در تبیین و معناپذیری آن در طول تاریخ شاهد تغییرات و نقطه نظرات بسیاری بوده‎ایم، به نحوی که بسط معنایی آن در گذر زمان بیشتر شده و مصادیق بسیاری نیز یافته است. نظام مدنی در جامعه معاصر انواعی از خشونت را مورد شناسایی قرار داده است که این تعداد بسیار گسترده‎تر از ادوار گذشته است. بخشی از این موارد در نتیجه حقوق جدیدی است که هم‎زمان با رشد مدنیت و پیشرفت علوم انسانی تبیین می‎شود. برخی دیگر اما ریشه‎های کهن دارند و شناسایی دیرهنگام آن در نتیجه نوعی اجحاف تاریخی است. از جمله این موارد خشونت بر علیه زنان است که در انواع مختلف رده‎بندی می‎شود.

در یک معنای عمومی خشونت علیه زنان، نوعی تبعیض جنسیتی است که یک جامعه اعم از فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به آن تن داده و آن را در سطوح مختلف جسمی، جنسی و روانی اعمال می‎کند. برخی از این انواع خشونت ریشه فرهنگی و برخی دیگر خاستگاه مذهبی و قومیتی دارند. عوامل متعددی نیز در شکل‎گیری این نوع از خشونت موثر هستند که مهم‎ترین آن‌ها عبارتند از خانواده و موقعیت فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و اقتصادی آن در کنار تحصیلات و نظام اجتماعی که فرد در آن رشد کرده یا در آن زندگی می‎کند.

اگرچه متدوال‌ترین نوع قربانیان این دست از خشونت‌ها را زنانی تشکیل می‌دهند که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، اما این گستردگی نباید مانع از بررسی موشکافانه انواع خاموش دیگری از اعمال این نوع خشونت باشد. در بحث تجاوز جنسی نکته‎ای که بایستی به آن توجه داشت این است که قربانیان بر خلاف تصور عموم تنها شامل افرادی نیست که مورد تعدی مردان بیگانه قرار گرفته‎اند، بلکه تعداد بسیاری از این افراد، قربانیان تجاوز همسر و حتی محارم خود هستند. افرادی که در اغلب موارد مصون از شکایت و پیگیری قرارگرفته و با قربانیان خود در یک محیط به زندگی ادامه می‎دهند. این قبیل خشونت‎های خاموش، ریشه بنیادین خشونت‎های آشکار و پنهان بعدی جامعه خواهد بود.

خشونت‌های خانگی که مهم‎ترین نوع از انواع خشونت‌های خاموش است، پیش از ازدواج و پس از آن می‎تواند دختران و زنان را مورد هجمه و تهدید قرار دهد. معمول‎ترین نوع این خشونت متوجه بدرفتاری و تعرض همسر است. نوع دیگر به تجاوز محارم مربوط است که علیرغم آمار پائین، از سطح تاثیر تخریبی بالایی برخوردار است و بی‎توجهی به آثار آن جامعه را در میان مدت و بلند مدت آبستن خشونت‎های گسترده‎تر دیگری خواهد نمود.

نوع دیگر خشونت خانگی به نابرابری جنسیتی مربوط است. تبعیض میان دختران و پسران، امری پذیرفته شده در فرهنگ‎ها و جوامع مختلف است. این شیوه متداول به ویژه در روحیه دختران تبعات منفی بسیاری دارد. ادامه این روند در زندگی زناشویی تا جایی پیش می‎رود که بسیاری از زنان به دلیل زایمان دختر مورد نکوهش قرار می‌گیرند. هنوز در بسیاری جوامع، دخترزایی نوعی نقص زنانه قلمداد می‎شود. دامنه این تبعیض با عبور از کانون خانواده، ضمن گسترده‎گی‎، تبعات فراوان‎تری به دنبال خواهد داشت.

نوع دیگری از خشونت‎های خانگی به موضوع ازدواج اجباری باز می‎گردد. این نوع ازدواج که در جوامع سنتی یا توسعه نیافته بیش از سایر کشورها دیده می‎شود، معمولا دختران و زنان را قربانی خود می‎سازد. ازدواج اجباری در ضمن، پوشش دهنده نوع دیگری از خشونت نیز هست و آن به موضوع کودک همسری یا خرید عروس باز می‎گردد.

جدا از شیوه‎های مرسوم، گونه دیگری از ازدواج اجباری وجود دارد که خاستگاه آن در آداب و رسوم قبایل است. در این شکل از ازدواج، عروس وجه‎المصالحه دو قوم یا طایفه متخاصم قرار می‎گیرد. در گذشته روسای قبایل، امرا و پادشاهان به منظور تحکیم روابط خود با سایر اقوام و ملیت‎ها و یا پایان دادن به جنگ و برای تضمین صلح، دختران خود را به عقد همپایگان، هم‎پیمانان خود در می‎آوردند و متقابلا از آن‌ها عروسی اختیار می‎کردند. همچنین طبق رسم متداول خون بس، خانواده قاتل برای جلوگیری از ادامه خون‎ریزی، دختری را به عقد یکی از اعضاء خانواده مقتول در می‎آوردند تا به میمنت این ازدواج، جدال میان دو خانواده یا طایفه پایان پذیرد.

نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که در انواع خشونت‎های خانگی، اغلب مشروعیتی قانونی، عرفی یا مذهبی وجود دارد که متهمان با توسل به آن رفتار خود را توجیه نموده و آن را از دایره قضاوت دیگران خارج می‎سازند.

عرف فرهنگی و اجتماعی در جوامع توسعه نیافته به گونه‎ای است که زن بخشی از نظام مالکیتی مردان اعم از پدر، برادر، همسر یا پسر به شمار می‎‌آید. یک سوی این مالیکت در ادوار مختلف تغییر می‎کند؛ سوی دیگر اما ثابت است و زن در قامت دختر، خواهر، همسر و حتی مادر تحت سیطره افراد مذکر خانواده قرار می‎گیرد. فارغ از آنکه آن فرد به لحاظ فرهنگی، دانش، سن و یا حتی توان اقتصادی در موقعیت مناسب‌تری قرار گرفته باشد.

بار تعادل بخش این پارادوکس، در اغلب موارد بر دوش عرفیات جامعه یا نظام فرهنگی آن است و گاه این مجموعه چنان موفق عمل می‌کند که در عمل زنان نیز به این تبعیض تن داده و مشروعیت و مقبولیت آن را می‎پذیرند.

خانواده همانگونه که عامل مهمی در ثبات اخلاقی و پایداری جامعه به شمار می‎آید، نقش مهمی نیز در سقوط آن بر عهده دارد. اغلب مطالعات جرم‌شناسی موید این نکته است که خاستگاه انواع بزه به خانواده‎هایی تعلق دارد که با انواع مشکلات و بحران‎ها دست به گریبان هستند.

باید به این نکته توجه داشته باشیم اساسا اعمال هر نوع خشونتی به این دلیل است که فرد قصد تصاحب یا مهار فرد دیگری را دارد. تحقق این امکان در کانون خانواده فراهم‎تر است و طبعا کودکان و زنان در معرض بیشتری از بروز این رفتار کنترل‎گر خواهند بود. کودک آزاری و همسرآزاری به همراه خشونت‎های دیگر گاه شکل عریان به خود گرفته و گاه در پشت لایه نرمی از رفتارهای کنترل‎گر پنهان می‎شوند. در این فرایند، افراد خانواده با انواع محدودیت اعم از اقتصادی یا اجتماعی و… مواجه شده و به ناچار تن به حاکمیت سرپرست خانواده می‎دهند. نکته مهم و اساسی آنکه قوانین عرفی یا رسمی جامعه می‎تواند این محدودیت‎ها را تشدید کند. عدم استقلال مالی زن یاعدم امنیت پایدار شغلی و نظایر آن، مواردی است که می‎توان از آن‌ها به عنوان مصادیق خشونت اجتماعی نام برد. خشونتی که به کمک نوع خانگی خود می‎آید تا به همراه آن زنان جامعه را مهجور و سرکوب شده نگاه دارد. این روند تا زمانی که کنترل‌گر و کنترل شده در محدوده خانواده باقی مانده باشند، چندان عیان نیست، وقتی شکل بحرانی به خود می‎گیرد که زنان تن در مقابله با فشارهای وارده، بخواهند از چارچوب‎های محدود کننده یا سرکوب‎گر، خود را رها سازند. چنین افرادی به دلیل آنکه از تربیت اجتماعی مناسب برخوردار نیستند، در بطن جامعه ناپایدار بار دیگر به عنوان قربانیان بالفعل شناخته شده و مورد تعرض‎هایی از انواع دیگر قرار می‎گیرند و به انواع بزه و فحشا و فساد آلوده می‎شوند و سرخورده‎تر از قبل یا به کانون بحرانی خانواده خود بازگشته و با محدودیت بسیار به شرایطی بدتر از قبل تن می‎دهند و یا به به عنوان بزهکاران اجتماعی شیرازه اخلاقی جامعه را هدف قرار داده و به عاملی برای تخریب نسل‎ها و افراد دیگر تبدیل می‎شوند. این سیر روند خطرناکی است که با خانواده ناپایدار آغاز شده و با جامعه سرکوب‎گر و بحرانی ادامه می‎یابد و پایانی بر آن نمی‎توان تصور کرد، مگر آنکه قانون، جامعه مدنی، آموزش و پرورش، نهادهای دینی و اخلاقی و کانون‎های اقتصادی بکوشند تا خانواده و افراد آن را فارغ از جنسیت و برتری‎های القایی تحت حمایت خود قرار دهند و امکان آن را فراهم سازند تا افراد خانواده نقشی موثر در ارتقاء کیفی جامعه خود بر عهده بگیرند.

لینک کوتاه : https://rahimnavaz.com/?p=838
  • نویسنده : مرتضی رحیم‎‌ نواز
  • 995 بازدید

پیشنهادهای مرتبط