برای شناخت معماری یک شهر باید مؤلفههای سازنده آن را شناخت. مؤلفههای معماری یک شهر همانند مؤلفههای شخصیتی انسان دارای دو بعد عینی یا کالبدی و ذهنی یا روحی است که میتوانند از طریق سه محیط طبیعی، مصنوع و انسانی از همدیگر تفکیک شوند. متغیرهای هر یک از این مؤلفهها، چنانچه دارای صفات اختصاصی و برجسته باشند نقش شاخصی در شناخت شخصیتی فرد یا مکان ایفا میکنند. از این رو در بررسی معماری شهری میبایست در جهت صفات اختصاصی و متغیرهای برجسته نسبت به مؤلفههای طبیعی، مصنوع و انسانی اقدام نمود.
اجزای مؤلفههای طبیعی از متغیرهایی همچون کوه، دشت، رود، تپه ماهور و نظیر آن تشکیل شده است. در مؤلفههای مصنوع متغیرهایی همچون تک بناها، بلوک شهری، محله، راه، خیابان، میدان و نظایر آن وجود دارند. مؤلفههای انسانی نیز شامل متغیرهایی چون زبان، دین، سواد، اعتقادات محلی، آداب و رسوم و… است.
بررسی معماری شهر تهران میتواند زمینه را برای درک ویژگیهای عمومی معرفهای معماری شهرهای ایران فراهم سازد. بهویژه اینکه تهران به عنوان پایتخت ایران در طول یک قرن گذشته پایه تطبیقی انجام فعالیتهای سازماندهی زیست شهری و مبنای مشخصی در جهت الگوسازی در سطح ملی بوده است.
از عمر تهران، پایتخت یکی از کهنترین کشورهای جهان، بیش از دویست سال میگذرد. شهر کوچک و مستحکمی که رئیس قبیله کوچنشین فاتحی آن را مقر قدرت نه چندان استوار خویش کرده بود. اکنون شهری بزرگ با بیش از هشت میلیون جمعیت ساکن است.
در طی دو قرن گذشته، علی رغم بناهای چشمگیر و شاخصی که در این شهر بنا شده است، پایتخت ایران برخلاف بیشتر پایتختهای دنیا، فاقد میدان یا شاهراهی است که چشماندازهای وسیع شهرسازانه یا معمارانه را به نمایش بگذارد.
در خصوص ویژگیهای شرقی شهر هم باید گفت که تقریبا اثری از آنها دیده نمیشود و محدود بناهای ساخته شده شرقی آن نیز در همه جا از میان رفتهاند.
تا اواسط دوران پایتختی تهران، معماری این شهر عمدتاً منطبق بر معماری سنتی رایجی بود که در اقصی نقاط کشور میشد به نظایر آن دسترسی پیدا کرد. شهر در شکل ساختاری خود هنوز تحت تاثیر معماری غرب قرار نگرفته بود و با رعایت ویژگیهای اقلیمی در معماری، ساختار یک شهر بومی را حفظ کرده بود.
عمدهترین ویژگی معماری اقلیمی در ایران، ساختار درونگرایی آن است. تظاهر اصلی بناها در این ساخت، به سمت درون تمایل دارد و ساختمانها عموماً به صورت یک طبقه و پشت به معابر ساخته میشدند. این گونه از معماری که در ارتباط با مجموعه شرایط یک شهر سنتی به مطلوبترین و زیباترین اشکال دست یافته بود، به تدریج در نتیجه تحولاتی که مناسبات اجتماعی جامعه به خود میپذیرد، دستخوش تغییرات بنیادین میشود.
تحولات جامعه ایرانی از اواسط دوران قاجار و همزمان با ایجاد ارتباطات وسیعتر با جوامع اروپایی رقم میخورد. همزمان با سیر این تحولات، تاثیرپذیری معماری نیز آغاز میشود و بناها به تدریج در سبک و شیوه ساخت به الگوهایی خارج از خود تن میدهند. به موازات تک بناهای ساخته شده با این سبک و سیاق جدید، معماری شهری نیز چهرهای متفاوت به خود میگیرد.
به تبع ساخت اجتماعی، سازمان سیاسی جامعه نیز تغییراتی میکند. الگوی خدماتی و نظارتی حکومت در شکل جدید نیازمند مجموعهای از سازمانهای اداری، انتظامی، خدماتی و پشتیبانی است. مطابق این تغییر رفتار، زیرساختهایی مورد نیاز است که در الگوی معماری سنتی ایران نظایر آن وجود ندارد. از این رو همزمان با رفتار تعاملی، الگوهای زیرساختی تحت تاثیر دستاوردهای غربی قرار گرفته و از آن تبعیت میکنند.
در معماری سنتی ایران بنای دولتی محدود به ارگ حکومتی بود و جز مسجد، حمام و معدودی دیگر از بناهای کاربردی، ساختمان عمومی به معنای امروزین آن وجود نداشت. سفارتخانهها، ساختمانهای دولتی، بناهای تجاری و فضاهای عمومی پس از آنکه الزام وجودی خود را بر شهر تحمیل کردند، بافت معماری شهری را نیز متاثر از خود نموده و همزمان در سطح وسیعی از جامعه، به الگوهای تغییر رفتار در بناهای ریزدانه تبدیل شدند.
در این زمان، انواع سبکهای معماری متاثر از دوران التقاطی (Eclecticism)، از طریق معماران اروپایی در تهران امکان بروز پیدا میکنند. علاوه بر معماران اروپایی، به تدریج معماران روسی و ارمنی نیز به این جریان پیوسته و تاثیرات خود را بر معماری شهری در پایتخت میگذارند.
میرزا مهدی خان شقاقی را بایستی در میان معماران ایرانی، پیشتاز جریان نوگرایی برشمرد. او که دانشآموخته مدارس اروپایی است، به دستور میرزا حسین خان سپهسالار، وظیفه طراحی ساختماهای جدیدی در پیرامون میدان ارگ را بر عهده میگیرد، از قرار معلوم طرح پیشنهادی او با موافقت صدراعظم و پادشاه نیز مواجه میشود و اگر عزل سپهسالار از مقام صدارت پیش نمیآمد، چه بسا بسیاری از بناهایی که با شیوه طراحی ممتحن الدوله ساخته میشدند، میتوانستند سرآغازی بر دوران تحول در معماری باشند.
به ترتیبی که بیان شد، در نتیجه ساخت و سازهای دوران ناصری چهره شهر به تدریج تغییر پیدا کرد و به ویژه در مناطق شمالی و حوالی میدان توپخانه ساختمانهای جدید با شیوه متاثر از معماری اروپایی ساخته و به بهرهبرداری رسیدند.
عاملی که بیش از هر سبک و شیوه معماری در تحول معماری سنتی تهران تأثیرگذار بود، معرفی شیوه شهرسازی غربی در توسعه های اولیه تهران قدیم است. در این شکل نوین از توسعه شهری عناصر جدیدی نظیر خیابان و میدان به طراحی شهری افزوده شد و سیمای شهر را متاثر از خود نمود. ساختمانهای جدید اکثراً دو طبقه و به شکلی برونگرا ساخته شدند و بر خلاف گذشته اغلب آنها به خیابان یا میدان اشراف پیدا کردند.
معماری التقاطی اروپا که از شیوههای معماری رایج در اروپای قرن نوزدهم است، عمدتاً با همان سبک و سیاق در تهران به کار گرفته شد. ساختمان برخی سفارتخانهها، بسیاری از ساختمانهای تجاری و یا اداری، خانههای شخصی، ساختمان قدیم تلگرافخانه و همچنین بناهای اطراف میدان حسنآباد که در دوره رضاشاه احداث شدند، نظایری از این شیوه هستند که در آنها تاثیر معماری بومی و محلی در ساخت محسوس نیست.
اگرچه ساختمانهایی که به سبک معماری التقاطی اروپا در تهران احداث شدهاند، به هیچ وجه مرتبط با فرهنگ این مرز و بوم نبودند، لیکن بازمانده این آثار و سوابقی که از آنها در تاریخ معماری شهر تهران به یادگار مانده است، از ارزش و اصالت بسیاری برخوردار است.
مجزا از تجربه معماری متاثر از اروپا، شیوه دیگری از معماری در عصر ناصری رواج پیدا کرد که رفتاری متفاوت از معماری التقاطی از خود بروز داد. در این سبک خاص، معماران آثار خود را با تلفیق معماری سنتی ایران و معماری غربی بنا میکردند. این شیوه به دلیل ارتباط گیری وسیع با فرهنگ جامعه و همزمان نوآوری موجود در طراحی، به سرعت با اقبال مواجه شد و نمونههای بسیاری از آن در تهران موجودیت یافت. برخی ساختمانهای واقع در خیابان ناصرخسرو از جمله بنای شمسالعماره، ساختمان قدیم بلدیه در ضلع شمالی میدان توپخانه، ساختمان مجلس شورای ملی، عمارت بانک شاهی، سر در الماسیه، بخشی از عمارت ظلالسلطان که امروزه به عنوان ساختمان وزارت آموزش و پرورش استفاده میشود، ایوان اصلی ورودی به داخل و سر در ورودی شمالی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و سر درهای بسیاری از ساختمانهای کلاه فرنگی به همراه ویلاها و کاخهای ساخته شده در شمیران و اطراف تهران همگی نمونههایی از معماری تلفیقی به شمار میآیند.
همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد در ترکیب این دو شیوه تغییر ماهوی در ساختار فضایی و ارتباطی ساختمانهای جدید در مقایسه با ابنیه سنتی به وجود آمد. تغییر در پلان ساختمان، تلفیق عناصر و اشکال معماری غرب با معماری سنتی، استفاده از تکنیک و مصالح ساختمانی مناسبتر و به کارگیری شیروانی برای پوشش بامها که قبلاً توسط معماران اروپایی در ساختمانهایی با سبک التقاطی معرفی شده بودند، ویژگیهای عمده ساختمانهای این دوره هستند.