مدیریت و رهبری سازمانی در قالب بنگاههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… عمدهترین ضامن بهرهوری بالا و موفقیتهای فردی و گروهی است. ویژگی منحصربهفرد رهبران پیشرو، بیش از هر عامل دیگری در موفقیت سازمانی گروهها تأثیرگذار بوده است. خصوصیاتی که کسب آنها در بسیاری از موارد ممکن بوده و مهارت در آنها آموزشپذیر است.
جدا از عامل ذاتی بودن رهبری در برخی از شخصیتها، مجموعهای از عوامل وجود دارد که میتوان با بهکارگیری هر یک از آنها مسیرهای ترقی مدیریتی را طی نمود. رفتارهایی که در این نوشتار به برخی از شاخصترین آنها در مدیریت استراتژیک اشاره خواهیم نمود.
یکی از مهمترین خصوصیات رهبری توانایی او در تطبیق با تغییرات آنی و آماده بودنش برای تغییرات مستمر در هدایت سازمانی است. آنها میبایستی بتوانند همزمان روشهای مختلف برای حل یک مشکل را در ذهن ترسیم نموده و بهترین نقشه را برای هدفگذاری انتخاب نمایند. در ضمن آمادگی لازم را داشته باشند تا با کمترین هزینه، سازمان خود را به هنگام تصمیمات اشتباه یا چالشهای بحرانی مدیریت کرده و برای آن مأموریت تازه تعریف نمایند.
همچنین توانایی اتخاذ و مدیریت تصمیمها و تغییرات کلان یا به کار بستن آنها در سازمان از دیگر خصوصیات مهمی است که یک رهبر استراتژیک میبایستی بر آن تسلط داشته باشد. شیوههای اتخاذ مدیریت بهصورت نوآورانه و پرهیز از اتخاذ تصمیمهای کلاسیک و سنتی در مواقع غیر لزوم از دیگر خصوصیاتی است که یک مدیر موفق از آن بهرهمنداست.
نکته مهم دیگری که میبایستی به آن توجه ویژه نمود، توانایی مدیر در شناخت استعدادها و توانمندی پرسنلی و سیستمی مجموعه تحت مدیریت خود است. او بایستی با اتخاذ راهکارهایی در ضمن اعمال مدیریت مسلط، به مدیران ارشد، میانی و کارمندان خود در حیطه مسئولیتهای محوله آزادی عمل داده و آنها را از انجام تجربیات نو منع نکند و اجازه بدهد تا در مسائل بحرانی و چالشبرانگیز و یا حتی در روند توسعهای سازمان هوش جمعی بهکارآمده و خرد عمومی سازمان اجازه بروز پیدا کند.
او بایستی به شیوهای عمل کند که در زیر بخشها، مدیران و کارمندان اطلاعات لازم و بهروز شده را در اختیار داشته باشند تا سیستم ناگزیر به آزمونوخطا نباشد، کسب حداکثری و ارائه هدفمند اطلاعات ازجمله دیگر خصوصیاتی است که رهبر استراتژیک باید بر آن مسلط بوده باشد. اینکه اطلاعات سرمایه سازمان است البته با اتخاذ تصمیم آزادسازی اطلاعات منافات ندارد. بسیاری از دادهها بایستی در معرض ردههای مختلف اعم از درون و برونسازمانی قرار بگیرد تا مانع آن شود که کسب این دسته از اطلاعات به هدر رفت انرژی و توان سازمانی انجامیده و در صورت کسب آن، قدرتهای مجازی و موازی در ردههای مختلف سازمان شکل بگیرد.
مدیر باید آمادگی پذیرش شکست و تقسیم پیروزی را داشته باشد. عدم پذیرش شکست و باور به آن منجر به بروز فاجعههای بزرگتری در سازمان میشود. شکستهای بزرگ پسلرزههای کوچک و بزرگی دارند که ممکن استعدم مدیریت و شناخت آنها به فروپاشی یک سازمان بیانجامد. لذا با تقویت توان پذیرش شکست در عملکرد، امکان ارزیابی و تغییر استراتژی پیش از آنکه سازمان به بحرانهای دیگری مبتلا شود، میسر میشود و چهبسا میتوان بسیاری از این بحرانها را به تجربهای فرصت ساز بدل نمود.
مدیر موفق کسی است که فارغ از قواعد استخدامی، شرایطی را فراهم آورد تا کارمندان خلاق اجازه بروز، فعالیت، رشد و ترفیع پیدا کنند. این شیوه حتی در زمان استخدام نیز بایستی ملاک عمل باشد و در حد امکان از اتکا به مدرک و اطمینان از سطح آموزش فاصله گرفته و به تجربیات عملی متقاضیان کار توجه شود.
راهکار مناسب دیگر آن است که مدیر بتواند خود را در ردههای مختلف شغلی سازمان قرار داده و از دریچه آن مسئولیت ساختار سازمانی موجود را ارزیابی کند. دید از پایین به بالا در اغلب موارد کمک میکند تا مدیر به حفرههای سازمانی پی برده و آنها را برطرف سازد. حل مسائل کوچکی که در مسیر فعالیت، رفاه و ترقی ردههای پایین یک سازمان قرار دارند در اغلب موارد بدون آنکه هزینهای در برداشته باشد، نتایج ارزشمندی در ساختار کلان موسسه در پی خواهد داشت.
نظم، اخلاقگرا بودن، دوری از فساد مالی و اخلاقی، در دسترس بودن، ادب و خوشرفتاری از دیگر خصوصیاتی است که یک مدیر موفق میبایستی به آن مجهز باشد.