• امروز : پنج شنبه - ۶ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 26 December - 2024

::: آخرین مطالب

در ستایش یک انتخاب احمد دهقان آرامگاه فردوسی بازگشت به انتها از ازل تا ابد مروری کوتاه بر وقایع ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش درنگی بر حق حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی پیشینه تاریخی رادیو در تهران سینما صنعتی زندگی و مرگ افشار طوس پارسه بازشناسی نمادهای انسانی نوروز سیمای جهانی نوروز ایرانی نمادشناسی سفره هفت‌ سین و نوروز نوروز، جشنِ رستاخیز نظام اسطوره‌ای نوروز جشن آتش‌ افروزان درس‌ گفتار تئاتر شهر و عناصر پیرامونی حواس پرتی درس گفتار سینما و سینماداری در خیابان لاله‌زار کلیمیان ایران مشروطه ایرانی تکیه دولت، آغاز تا سرانجام تکیه دولت دفتر شناخت محله اودلاجان دفتر راهنمای تخصصی خانه موزه مقدم شناخت‌نامه | میرزاده عشقی درس گفتار کوچه اتابک دفتر راهنمای تخصصی موزه ایران باستان درس گفتار کوچه دندانساز درس گفتار باغ علاءالدوله جمع‌خوانی درباره تهران درس‌ گفتار کوچه پشت شهرداری درس گفتار باغ لاله‌زار سفرنامه مصور ناصرالدین شاه به فرنگ ایران و ظرفیت پنهان گردشگری شیعه اصول رهبری استراتژیک همچنان نیازمند گفتگو هستیم مروری کوتاه بر وقایع ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ پرونده ویژه «خیر قرآنی» را در فصلنامه آوای خیر ماندگار بخوانید چهار عنوان کتاب با موضوع تاریخ تهران منتشر شد تهران چیست و تهرانی کیست؟ روی خط تردید مهاجرت، عامل بقا و زوال تهران است نشست تخصصی شناخت باغ لاله‌زار برگزار شد. خانه ارغوان ارگ کریم‌خان زند سیمای معماری شهری تهران

24

نظام اسطوره‌ای نوروز

  • کد خبر : 1230
  • 01 فروردین 1403 - 3:33
نظام اسطوره‌ای نوروز
نوروز، جشن جنبش نوزایی زمین است. در نگاه اساطیری ایرانیان باستان، کیومرث (گیومرد) پایه‌گذار نوروز معرفی می‌شود، او که نخستین پادشاه جهان است، آغاز سلطنت سی‌ساله‌اش را با نوروز عجین کرده و ازآن‌رو جهانیان را به جشن و پای‌کوبی در این آیین واداشته است. به روایت شاهنامه، کشاورزی از زمان او آغاز می‌شود و این پادشاه نخستین را بایستی نوآور در تغییر پوشاک، خوراک و زیست بشر برشمرد.

نوروز یکی از بزرگ‌ترین جشن‌های باستانی جهان است که با خاستگاهی ایرانی، امروزه در بسیاری از کشورها ارج نهاده شده و در بسیاری دیگر به گونه‌های مختلف و حتی متفاوت به مرحله اجرا درمی‌آید. جشنی که به‌واقع بایستی آن را یکی از کامل‌ترین آئین‌های بشری در طول هزاره‌های تاریخ فرهنگ و تمدن انسان برشمرد.

وابستگی بسیار انسان به عنصر طبیعت از همان اوان آغاز خلقت امری مشهود و حیاتی بود. رابطه‌ای که او می‌بایست با این پدیده شگفت‌انگیز پیرامونی خود برقرار سازد، نخستین و بزرگترین چالش انسان بوده و هست.

طبیعت بر خلاف بشر همواره کامل و مترقی بوده و هیچ گاه نیازمند آن نبوده تا به سیر تاریخی تکامل تن بدهد و ازاین‌رو همواره سرشار از رازهایی بود که بشر توان فهم و درک آن‌ها را نداشت و هنوز نیز به کشف تمامی آن‌ها نائل نیامده است.

انسان ناگزیر است به پرسش‌های بی‌نهایت خود از جهان پیرامون پاسخی کامل و باورپذیر بدهد. نخستین صورت این پاسخ‌ها ماهیتی غیر وجودی داشت و پای اساطیر، خدایگان، باورها و آئین‌ها را به زندگی او باز می‌نمود. نکته مهم و جذاب این که تقریبا هیچ‌یک از این مفاهیم انتزاعی از کارکرد ابتدایی‌شان بازنمانده‌اند و همچنان به حیات خود ادامه داده‎اند.

این شکل نخستین کشف پاسخ به پرسش‎های رازآلود پیرامون، تجربه‌ای شگفت‌انگیز است که انسان به‌واسطه درک آن‌ها توانست مسیر پرپیچ‌وخم تکامل و همزیستی و درنهایت برتری‌جویی خود را طی نماید.

بشر امروزه برای بسیاری از پرسش‌های نخستین خود، پاسخ‌های مستدل و کاملاً منطبق بر پایه‌های علمی – تاریخی یافته است، با این وجود نوع شگرفی از ندانستن، هنوز و همواره با انسان همراه است که حتی در جهان پیشرفته کنونی، او را بی‌نیاز از آئین‌ها نمی‌سازد.

نوروز، جشن جنبش نوزایی زمین است. در نگاه اساطیری ایرانیان باستان، کیومرث (گیومرد) پایه‌گذار نوروز معرفی می‌شود، او که نخستین پادشاه جهان است، آغاز سلطنت سی‌ساله‌اش را با نوروز عجین کرده و ازآن‌رو جهانیان را به جشن و پای‌کوبی در این آیین واداشته است. به روایت شاهنامه، کشاورزی از زمان او آغاز می‌شود و این پادشاه نخستین را بایستی نوآور در تغییر پوشاک، خوراک و زیست بشر برشمرد.

استناد باورمندی ایرانیان به نسبت کیومرث با نوروز به این داستان بازمی‌گردد که جهان پس از آفرینش، به مدت هزاران سال در حالت سکون به سر می‌برد تا اینکه فرمان زندگی توسط اهورامزدا در نخستین دقایق بامداد اول فروردین صادر و چرخش زمین و کائنات آغاز می‌شود؛ اما زمین نمی‌تواند در اول فروردین سال بعد خود را به موقعیت گذشته خود در برج حمل برساند، ازاین‌رو به‌ناچار آغاز سال تغییر یافته و به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که هرساله از مبدأ نخستین خود دورتر می‌شود، سال‌های بسیاری بر این منوال گذشت تا اینکه کیومرث دریافت که نوروز سال ۱۴۶۰ با نوروز حقیقی آغاز خلقت مطابقت دارد، ازاین‌رو آن را به‌عنوان آغاز تاریخ تعیین و مردم را به جشن و پای‌کوبی دعوت می‌کند. از آن زمان است که نوروز و آغاز سال نو همواره با نخستین درجه برج حمل در روز اول بهار منطبق و تثبیت می‌شود.

انتخاب و مطابقت این آیین با اول فروردین نیز دلایل مقدسی دارد. از جمله اینکه فروردین در اوستا ایزدی است که روح نیکوکاران و پارسایان را پس از مرگ راهنمایی می‌کند. این ماه در نزد نیاکان ما آنچنان مقدس بود که آفرینش آفتاب، حرکت بادهای بارآور، روییدن گیاهان و آغاز سال را همزمان با آن دانسته و با آن تطبیق داده‌اند.

اولین روز فروردین در عین حال یک ویژگی منحصر به فرد دیگر نیز دارد و آن اینکه خداوند در این روز از بندگان خود پیمان گرفته تا او را بپرستند و در این پرستش برای او شریکی قائل نباشند.

نوروز، نسبت‌های دیگری نیز با اساطیر ایرانی دارد، از آن جمله بایستی متوجه داستان «جم» باشیم. جمشید، پادشاه اسطوره‌ای زمین است که توانست به فره ایزدی دست پیدا کند. او پادشاه افسانه‌ای دوران شکوهمندی آریائیان به شمار می‌آید. کسی که دستور می‌دهد برایش تختی گران‌بها ساخته و آن را با انواع فراوان و گوناگونی از جواهرات تزئین نمایند. او دیوان را مأمور می‌سازد تا تخت را از زمین برداشته و در آسمان به پرواز درآیند. چهره جمشید که به‌مانند خورشید بر سرتاسر خاک پهناور ایران می‌درخشید در نظر مرم چنان باشکوه و خیره‌کننده بود که ازآن‌پس هرساله این روز را جشن گرفته و به رقص و پای‌کوبی می‌پرداختند. روزی که بنا بر شاهنامه، نخستین روز فروردین و نوروز بوده است.

نوع دیگر این روایت آن است که دیوان، تخت جمشید را به ارگ سلطنتی او بردند و او تکیه بر تخت خود زد و منتظر ماند تا خورشید اول فرودین طلوع کند. با درخشش اولین شعله‌های نورانی خورشید و انعکاس آن به تاج زرین جمشید، نوری عظیم بر جهان درخشیدن گرفت و سراسر گیتی را غرق شادی و روشنایی نمود. ازآن‌پس است که مردم این روز را به‌عنوان عید بزرگ، نوروز خوانده و آن را جشن می‌گیرند. به استناد همین افسانه است که اعراب مسلمان در مواجه‌شان با ارگ سلطنتی پارسه، غرق در شکوه و عظمتش شده و آن را به جمشید نسبت داده و معتقدند که این عظمت تنها می‌تواند ساخته و پرداخته پادشاهی باشد که دیوان در فرمان او بودند و از آن روی به این مکان به‌غلط عنوان «تخت جمشید» را اطلاق نمودند.

نوروز همچنین روزی است که جمشید بر دیوان پیروز شد و توانست سرما و تاریکی را از جهان هستی پاک کند. در نسبتی دیگر، روزی است که در آن جمشید توانست با نظر به جام جهان‌نما، اسرار غیبی خلقت را پیداکرده و به مقام «فره ایزدی» نائل‌آمده و عروج کند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه معتقد است در نوروز، جمشید دین خود را تجدید نمود و به همین سبب آن را جشن گرفته و به آن «روز نو»، یا «نوروز» گفت.

همچنین باوری اساطیری بر این قائل است که زمین در مدت‌های طولانی اسیر دسیسه و تبهکاری اهریمنان بوده و لذا برکت از گیاهان گرفته‌شده، قحطی، سرما و تاریکی بر آن چیره شده بود. جمشید به امر اهورامزدا برای دیدار اهریمن و پیروان او راهی دوزخ می‌شود و مدتی را در آنجا صرف گفتگو و چیرگی بر آنان می‌کند. با پایان مأموریت جمشید و بازگشتش، برکت و نعمت با او به زمین بازمی‌گردد و آب و آبادانی سراسر جهان را نو و تازه می‌کند. مردم به یمن بازگشت او در نخستین روز بهار، همه‌ساله جشن گرفته و پای‌کوبی نمودند. رسم کهن سبزه نوروزی از همین داستان اساطیری نشأت گرفته است. چراکه در روز بازگشت جمشید دانه‌های جو که تنها غذای باقیمانده مردم زمین بود، در ظرف‌های خود رویید و هر یک از آن‌ها به صدها دانه دیگر تبدیل شد. به همین سبب هرساله «سبزه کاری» آئینی مهم و اساسی در نوروز به شمار می‌آید.

نسبت دیگر نوروز با اساطیر ایرانی به سوگ سیاوش بازمی‌گردد، او که یکی از مهم‌ترین اسطوره‌های ایرانی است، فرزند کیکاووس پادشاه کیانی و پدر کیخسرو به شمار می‌آید. شرح مختصر داستان سیاوش»بدین قرار است که او از روی پاک‌دامنی به وسوسه و خواست سودابه (نامادری‌اش)، پاسخ منفی می‌دهد و از همین روی قربانی دسیسه‌ای می‌شود که پدر را بر او خشمگین می‌سازد. قدرت خشم پدر اما بر اعتمادش به سیاوش غلبه نمی‌کند و لذا از موبدان مشورت می‎خواهد. آنان به پادشاه می‌گویند هر دو را به آتش افکند، چراکه آتش به بدن و جان انسان‌های منزه و پاک آسیبی نمی‌رساند. کیکاووس نیز آتشی فراهم کرده و هر دوی آن‌ها را به رفتن درون آن وامی‌دارد. سودابه تن به این آزمون نداده و سرپیچی می‌کند، سیاوش اما می‌پذیرد و تن به آتش افروخته می‌دهد. مدتی در بیم و هراس می‌گذرد تا اینکه در نهایت سیاوش از آن‌سوی آتش زنده و بدون هیچ گزندی خارج می‌شود. قدم گذاشتن سیاوش در آتش آخرین ساعات زمستان سرد را تداعی می‌کند و بیرون آمدنش از آتش آغاز بهار و شکوفایی است. از همین روست که آئین کهن «سیاوشان» را گروهی عامل مهم پدیداری نوروز برمی‌شمرده و ارج می‌نهند.

نوروز همچنین هنگامه ایست که کیخسرو سوار بر سروش به آسمان رجعت می‌کند تا بنا بر روایات مذهبی زرتشتیان و کتاب اوستا در آخرالزمان برای یاری «سوشیانت» بار دیگر به زمین رجعت نموده و قیام کند.

ارتباط مفهومی و ساختاری نوروز با اسطوره‌های ایران به همین موارد محدود نمی‌شود و بسیاری از باورهای دیگر در این خصوص پژوهش شده است که در این مختصر به آن نمی‎پردازیم.

لینک کوتاه : https://rahimnavaz.com/?p=1230
  • نویسنده : مرتضی رحیم نواز
  • 840 بازدید

برچسب ها